خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دادن
2 . تحویل دادن
[فعل]
übergeben
/yːbɐˈɡeːbm̩/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: übergab]
[گذشته: übergab]
[گذشته کامل: übergeben]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
دادن
تقدیم کردن
1.Er übergab seinen gesamten Grundbesitz an seinen Sohn.
1. او تمام زمینش را به پسرش داد.
2.Lisa übergab ihm die Blumen.
2. "لیزا" به او گلهایی داد.
2
تحویل دادن
1.Ich habe einen Verbrecher zu der Polizei übergeben.
1. من یک مجرم را به پلیس تحویل دادم.
تصاویر
کلمات نزدیک
übergang
übergabe
überfüllt
überführung
überführen
übergehen
übergeordnet
übergewicht
übergewichtig
überglücklich
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان