1 . نظارت
[اسم]

die Überwachung

قابل شمارش مونث

1 نظارت مراقبت، کنترل

تصاویر
  •  تصویر die Überwachung - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان