مترادف و متضاد
außen
auswärts
draußen
in
innerhalb
1.Dieses Problem liegt außerhalb meines Erfahrungsbereiches.
1.
این مشکل خارج از حیطه تجربیات من قرار دارد.
2.Ich wohne außerhalb der Stadt.
2.
من بیرون از شهر زندگی میکنم.
کاربرد واژه außerhalb به معنای بیرون از
حرف اضافه außerhalb معمولاً در کنار یک اسم قرار میگیرد و به بخش بیرونی آن اشاره میکند. مثلاً "Außerhalb des Schlosses" (بیرون از قصر). توجه داشته باشید که اسمی که در کنار این حرف اضافه قرار میگیرد در حالت ملکی (Genetiv) استفاده میشود.