1 . قطعی نبودن
[عبارت]

auf der Kippe stehen

/aʊ̯f deːɐ̯ ˈkɪpə ˈʃteːən/

1 قطعی نبودن نامطمئن بودن

  • 1.Da stand unsere Zustimmung echt auf der Kippe.
    1. موافقت ما در آنجا واقعا قطعی نبود.
  • 2.Ob wir gleich zu Beginn der Schulferien wegfahren können, steht noch auf der Kippe.
    2. این که ما بتوانیم بلافاصله در شروع تعطیلات مدرسه راه بیفتیم، هنوز قطعی نیست.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "بر روی نوک ایستادن" است و کنایه از "عدم قطعیت" و "مشخص نبودن تصمیم" برای انجام کار یا فعالیتی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان