خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تمام شدن
2 . خاموش بودن
[فعل]
aus sein
/aʊs zaɪ̯n/
فعل بی قاعده ضعیف
فعل ناگذر
[گذشته: aus war]
[گذشته: aus war]
[گذشته کامل: aus gewesen]
[فعل کمکی: sein ]
صرف فعل
1
تمام شدن
تعطیل شدن، به پایان رسیدن
1.Das Theater ist aus.
1. تئاتر تمام شدهاست.
2.Um wie viel Uhr ist die Schule aus?
2. مدرسه کی تعطیل میشود؟
2
خاموش بودن
1.Das Licht ist aus.
1. این چراغ خاموش است.
2.Es ist kalt hier. Ist die Heizung aus?
2. اینجا سرد است. آیا سیستم گرمایشی خاموش است؟
تصاویر
کلمات نزدیک
aus einer mücke einen elefanten machen
aus diesem grund
aus der not eine tugend machen
aus der haut fahren
aus der art schlagen
ausatmen
ausbaden
ausbau
ausbauen
ausbessern
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان