خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لوازم
[اسم]
die Ausrüstung
/ˈaʊ̯sˌʁʏstʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Ausrüstungen]
[ملکی: Ausrüstung]
1
لوازم
تجهیزات
مترادف و متضاد
Ausstattung
Einrichtung
Werkzeug
1.Brauche ich eine Ausrüstung für den Kurs?
1. آیا من به لوازمی برای این دوره نیاز دارم؟
2.Er hat seine Ausrüstung dabei.
2. او تجهیزاتش را بههمراه دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausrüsten
ausräumen
ausräuchern
ausrutschen
ausruhen
ausrüstungsgegenstand
aussage
aussagen
aussagesatz
aussaugen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان