خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ایراد گرفتن
[فعل]
beanstanden
/bəˈʔanʃtandən/
فعل گذرا
[گذشته: beanstande]
[گذشته: beanstande]
[گذشته کامل: beanstandet]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
ایراد گرفتن
1.Der Kultusminister beanstandet, dass an den Schulen zu wenig gelernt wird.
1. وزیر فرهنگ ایراد گرفت که چرا در مدرسهها بسیار کم آموزش داده میشود.
2.Ich habe an ihrer Arbeit nichts zu beanstanden.
2. من از کار تو چیزی برای ایراد گرفتن ندارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
beanspruchung
beanspruchen
beamter
beamte
beachvolleyball
beanstandung
beantragen
beantworten
bearbeiten
bearbeitung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان