خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناراحت کردن
[فعل]
bedrücken
/bəˈdʁʏkn̩/
فعل گذرا
[گذشته: bedrückte]
[گذشته: bedrückte]
[گذشته کامل: bedrückt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
ناراحت کردن
غمگین کردن، مایوس کردن
مترادف و متضاد
deprimieren
etwas bedrückt jemanden
چیزی کسی را ناراحت کردن [مایوس کردن]
1. Angst bedrückte sie.
1. ترس او را ناراحت کرد.
2. Welche Probleme bedrücken Jugendliche?
2. چه مشکلاتی جوانان را مایوس میکند؟
تصاویر
کلمات نزدیک
bedrängnis
bedrängen
bedrucken
bedrohung
bedrohlichkeit
beduine
bedächtig
bedürfen
bedürfnis
bedürfnislos
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان