خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مقررات
[اسم]
die Bestimmung
/bəˈʃtɪmʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Bestimmungen]
[ملکی: Bestimmung]
1
مقررات
آییننامه
1.Bestimmung von Drogen im Blut
1. مقررات مواد مخدر در خون
2.In unserer Gemeinde gibt es die Bestimmung, dass Neubauten nicht mehr als zwei Stockwerke haben dürfen.
2. در منطقه ما آییننامهای وجود دارد که ساختمانهای نوساز اجازه (ساخت) بیش از دوطبقه را ندارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
bestimmtheit
bestimmt
bestimmend
bestimmen
bestie
bestmöglich
bestrafen
bestrafung
bestrahlen
bestrahlung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان