خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرب
[اسم]
das Blei
/blaɪ̯/
غیرقابل شمارش
خنثی
[ملکی: Blei(e)s]
1
سرب
1.Der Automotor Iäuft auch mit bleifreiem Benzin.
1. موتور ماشین با بنزین بدون سرب هم حرکت میکند.
2.schwer wie Blei
2. مانند سرب سنگین
تصاویر
کلمات نزدیک
blecken
blechner
blechern
blechen
blech
bleibe
bleiben
bleibend
bleich
bleichen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان