خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سال وقفه
[اسم]
der Brückenjahr
/brˈʏkənjˌɑːɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Brückenjahre]
[ملکی: Brückenjahr(e)s]
1
سال وقفه
سال فاصله
1.Ein solches "Brückenjahr" wird nur funktionieren, wenn Kindergärten und Schulen viel enger als bisher zusammenarbeiten.
1. یک چنین "سال وقفهای" تنها زمانی پیش خواهد رفت که مهدکودکها و مدرسهها خیلی نزدیکتر از قبل با هم همکاری کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
gegenüberliegend
gelegenheitsjob
beliebtheitsskala
bundesfreiwilligendienst
bildungswerk
leistungsdruck
styling
entdeckt werden
körperbehaarung
infrage kommen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان