خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تخیل
[اسم]
die Fantasie
/fantaˈziː/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Fantasien]
[ملکی: Fantasie]
1
تخیل
خیالپردازی
مترادف و متضاد
Einbildungskraft
imagination
1.Die Fantasie von Kindern ist grenzenlos.
1. خیالپردازی کودکان بیاندازه است.
2.Mein Sohn malt sehr gut. Er hat viel Fantasie.
2. پسر من خیلی خوب نقاشی میکند. او تخیل زیادی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
fanklub
fangfrage
fangen
fang
fanfare
fantasielos
fantasielosigkeit
fantasieren
fantasievoll
fantastisch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان