خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستگاه بدنسازی
[اسم]
das Fitnessgerät
/ˈfɪtnɛsɡəˌʀɛːt/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Fitnessgeräte]
[ملکی: Fitnessgerät(e)s]
1
دستگاه بدنسازی
دستگاه پرورش اندام
1.Ein Sportler sitzt auf einem Fitnessgerät und trainiert.
1. یک ورزشکار بر روی یک دستگاه بدنسازی نشسته است و ورزش میکند.
2.Ich brauche ein Fitnessgerät.
2. من به یک دستگاه بدنسازی نیاز دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
fitness-studio
fitness
fit
fiskus
fischsuppe
fitnessraum
fitnessstudio
fitnesstrainer
fitnesszentrum
fittich
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان