خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فضای آزاد
[اسم]
der Freiraum
/ˈfʁaɪ̯ˌʁaʊ̯m/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Freiräume]
[ملکی: Freiraum(e)s]
1
فضای آزاد
فضای باز
1.Dem Angestellten wurde Freiraum für das Entwickeln eigener Ideen eingeräumt.
1. فضای آزادی در اختیار کارمندان برای رشد ایدههای خود گذاشته شدهاست.
2.Sie hatten keinen Freiraum zum Bewegen.
2. آنها فضای آزادی برای تکانخوردن نداشتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
freilichtbühne
freilich
freiheitlich
freiheit
freihaben
freisprechanlage
freispruch
freitag
freitagabend
freitags
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان