خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پخته
2 . اصلا
3 . که
4 . واقعاً
[صفت]
gar
/ɡaːɐ̯/
غیرقابل مقایسه
1
پخته
1.Die Kartoffeln sind noch nicht gar.
1. سیب زمینی ها هنوز کاملا نپخته.
[قید]
gar
/ɡaːɐ̯/
غیرقابل مقایسه
2
اصلا
به هیچ عنوان
1.Du räumst nie dein Zimmer auf. – Das ist gar nicht wahr.
1. تو هیچ وقت اتاقت را تمیز نمی کنی. - این اصلا حقیقت ندارد.
[حرف]
gar
/ɡaːɐ̯/
3
که
1.Er wird doch nicht gar einen Unfall gehabt haben?
1. او که اصلاً تصادفی نکرده (نه)؟
4
واقعاً
1.Er hat gar geglaubt, dieses Problem existiere überhaupt nicht.
1. او واقعاً باور نکرد که این مشکل اصلاً وجود ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ganztagsschule
ganze
ganz ohr sein
ganz
gans
gar nicht
garage
garagenschlüssel
garant
garantie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان