خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرار دادن
[فعل]
hineinstellen
/hɪnˈaɪnʃtˌɛlən/
فعل گذرا
[گذشته: stellte hinein]
[گذشته: stellte hinein]
[گذشته کامل: hineingestellt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
قرار دادن
گذاشتن
1.die Flasche in den Schrank hineinstellen
1. بطری را در کمد گذاشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
hineinschnuppern
hineinschlingen
hitze
hitliste
hit
hineinversetzen
hm
hno-arzt
hobby
hoch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان