خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرگرمی
[اسم]
das Hobby
/ˈhɔbi/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Hobbys]
[ملکی: Hobbys]
1
سرگرمی
1.Ich habe keine Zeit mehr für meine Hobbys.
1. من دیگر زمانی برای سرگرمیهایم نداریم.
2.Meine Hobbys sind Wandern und Schwimmen.
2. سرگرمیهای من کوهپیمایی و شنا هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
hno-arzt
hm
hineinversetzen
hineinstellen
hineinschnuppern
hoch
hoch hinauswollen
hochachtungsvoll
hochbegabt
hochdeutsch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان