خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گربه
[اسم]
die Katze
/ˈkatsə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Katzen]
[ملکی: Katze]
1
گربه
1.Meine Tochter wünscht sich eine Katze.
1. دختر من یک گربه میخواهد.
2.Unsere Katze und unser Hund verstehen sich gut.
2. گربه ما و سگ ما با هم خوب کنار میآیند.
تصاویر
کلمات نزدیک
katja
katholizismus
katholisch
katholik
kathedrale
kauderwelsch
kauen
kauern
kauf
kaufen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان