خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چسباندن
[فعل]
kleben
/ˈkleːbən/
فعل گذرا
[گذشته: klebte]
[گذشته: klebte]
[گذشته کامل: geklebt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
چسباندن
1.Die Briefmarke klebt nicht richtig.
1. تمبر درست نمیچسبد.
2.Ich klebe Ihnen ein Pflaster darauf.
2. من یک چسب زخم برای شما بر رویش میچسبانم.
3.Vergiss nicht, eine Briefmarke auf die Karte zu kleben.
3. فراموش نکن یک تمبر روی کارت بچسبانی.
تصاویر
کلمات نزدیک
klebefolie
klebeband
klavierspielen
klavier
klausur
kleber
klebrig
kleckern
klecks
klecksen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان