خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محله
2 . موقعیت
[اسم]
die Lage
/ˈlaːɡə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Lagen]
[ملکی: Lage]
1
محله
مکان، منطقه
مترادف و متضاد
Ort
Platz
Position
Stätte
1.Wir suchen eine Wohnung an zentraler Lage.
1. ما به دنبال یک خانه در محله مرکزی هستیم.
in günstiger/guter/... Lage
در مکان مناسب/خوب/...
2
موقعیت
جایگاه، وضعیت
مترادف و متضاد
Sachlage
Situation
Stellung
Zustand
1.Wir müssen jetzt handeln, die Lage ist ernst.
1. ما باید حالا اقدام کنیم، وضعیت جدی است.
eine gute/ruhige/... Lage haben
موقعیت خوب/آرامشبخش/... داشتن
in der Lage sein, etwas zu tun
در موقعیتی کاری را انجام دادن
Was würdest du in meiner Lage tun?
تو در موقعیت من چه کاری انجام میدادی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
lag
ladungssicherung
ladung
ladenkette
laden
lageplan
lager
lagerarbeit
lagerarbeiter
lagerfähig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان