خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دراز
[صفت]
lang
/laŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: länger]
[حالت عالی: längste-]
1
دراز
بلند، طولانی
1.Die Jeans ist zu lang.
1. این (شلوار) جین خیلی بلند است.
2.Er war lange Zeit krank.
2. او برای زمانی طولانی مریض بود.
3.Meine Schwester hat mir einen langen Brief geschrieben.
3. خواهر من برایم یک نامه بلند نوشتهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
landbau
landwirtschaftlich
landwirtschaft
landwirt
landungsbrücke
langatmig
lange
lange finger machen
langen
langeweile
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان