خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برای مدت طولانی
[قید]
lange
/ˈlaŋə/
غیرقابل مقایسه
1
برای مدت طولانی
بهطور طولانی، مدت زیادی
1.Ich habe lange auf dich gewartet.
1. من مدت زیادی منتظر تو بودم.
2.lhre Gespräche dauern immer lange.
2. گفتوگوهای او همیشه برای مدت طولانی طول میکشد [خیلی طولانی میشود].
3.Wir haben lange auf solche Vorschriften gewartet.
3. ما مدت زیادی منتظر چنین مقرراتی بودیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
langatmig
lang
landbau
landwirtschaftlich
landwirtschaft
lange finger machen
langen
langeweile
langfristig
langlaufen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان