خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوره زندگی
[اسم]
der Lebensabschnitt
/ˈleːbn̩sˌʔapʃnɪt/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Lebensabschnitte]
[ملکی: Lebensabschnitt(e)s]
1
دوره زندگی
مترادف و متضاد
Lebensperiode
Lebenszeit
1.Bevor er mit der Kultivierung begann, hatte er einen schmerzvollen Lebensabschnitt.
1. قبل از آنکه او زراعت را شروع کند، دوره زندگی دردناکی داشت.
2.Das Jahr 1937 war für Jonas ein neuer Lebensabschnitt.
2. سال 1973 برای یوناس یک دوره جدید زندگی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
lebendigkeit
lebendig
lebend
leben
leasen
lebensart
lebensaufgabe
lebensbedrohlich
lebenserfahrung
lebensform
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان