1 . فشار کاری
[اسم]

der Leistungsdruck

/lˈaɪstʊŋsdrˌʊk/
قابل شمارش مذکر
[ملکی: Leistungsdruck(e)s]

1 فشار کاری

  • 1.Ich glaube, er war mit dem Leistungsdruck an der Uni überfordert.
    1. من فکر می‌کنم که او از فشار کاری در دانشگاه خسته شده بود.
  • 2.Ich träume von kreativen Projekten ohne Leistungsdruck.
    2. من آرزوی پروژه‌های خلاقانه بدون (وجود) فشار کاری را دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان