خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کنار
2 . در مقایسه با
[حرف اضافه]
neben
/ˈneːbən/
[همراه: either]
1
کنار
نزدیک، مجاور
1.Darf ich mich neben dich setzen?
1. اجازه هست من کنارت بنشینم؟
2.Der Bräutigam stellte sich neben die Braut.
2. داماد کنار عروس نشست.
3.Die Apotheke ist links neben der Post.
3. داروخانه سمت چپ کنار اداره پست است.
4.Neben mir ist noch ein Platz frei.
4. کنار من هنوز یک صندلی خالی است.
2
در مقایسه با
1.Neben ihm wirkt sie langweilig.
1. در مقایسه با او خستهکننده بهنظر میرسد.
2.Neben seinem Bruder ist er ziemlich klein geblieben.
2. او در مقایسه با برادرش نسبتاً قدکوتاه ماندهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
nebelig
nebel
neandertaler
nazizeit
navigieren
nebenan
nebenbei
nebeneinander
nebeneinanderlegen
nebenher
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان