خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تغییر نکردن
[عبارت]
nicht aus seiner Haut können
/nɪçt aʊs zaɪnɐ haʊt kœnən/
1
تغییر نکردن
ثابت رفتار کردن
1.Maria war immer so. Sie liebt dieses Dorf. Sie kann nicht aus ihrer Haut heraus.
1. "ماریا" همیشه اینگونه بود؛ او این روستا را دوست داشت. او تغییر نمیکند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "از پوست خود بیرون آمدن" است که با عبارت فارسی "مار پوست خودشو ول میکنه اما خوی خودشو ول نمیکنه." معنای برابری دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
nicht auf den kopf gefallen sein
nicht
nebenjob
neuzeit
neutrum
nicht nur...sondern auch
nicht so gut
nicht von pappe sein
nicht zu glauben
nicht zu kurz, bitte.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان