خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اغلب
[قید]
oft
/ɔft/
غیرقابل مقایسه
1
اغلب
بیشتر اوقات
1.Petra treffe ich oft.
1. "پترا" اغلب به ملاقات من میآید.
2.Wir gehen oft zusammen aus.
2. ما بیشتر اوقات با هم بیرون میرویم.
تصاویر
کلمات نزدیک
offroader
offizier
offiziell
offenstehen
offensive
oftmals
oh
ohne
ohne fleiß kein preis!
ohne mit der wimper zu zucken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان