خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مناسب
[صفت]
passend
/ˈpasn̩t/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: passender]
[حالت عالی: passendesten]
1
مناسب
درخور
1.Er gab passende Ratschläge.
1. او توصیههایی مناسب داد.
2.Seine Kleidung war für die Feier nicht passend.
2. لباس های او برای جشن مناسب نبود.
تصاویر
کلمات نزدیک
passen
passbild
passau
passant
passamt
passfoto
passierbar
passieren
passion
passioniert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان