خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درصد
[اسم]
das Prozent
/pʁoˈtsɛnt/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Prozent]
[ملکی: Prozent(e)s]
1
درصد
1.70 Prozent der Schüler in dieser Klasse haben eine andere Muttersprache als Deutsch.
1. 70 درصد دانشآموزان این کلاس یک زبان مادری دیگر بهجز آلمانی دارند.
2.Wir bekommen 4,5 % mehr Lohn.
2. ما 4.5% دستمزد بیشتری میگیریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
prozedur
provozieren
provokation
provokant
provitamin
prozentual
prozentzahl
prozess
prozessieren
prozesskosten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان