1 . روند قضایی 2 . روند
[اسم]

der Prozess

/pʁoˈt͡sɛs/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Prozesse] [ملکی: Prozesses]

1 روند قضایی پرونده قضایی، طرح دعوی

  • 1.Den Prozess haben wir leider verloren.
    1. متاسفانه ما پرونده قضایی را باختیم.
  • 2.Der Prozess wird direkt aus dem Gerichtssaal im Fernsehen übertragen.
    2. پرونده قضایی به صورت مستقیم از دادگاه در تلویزیون منتشر می شود.

2 روند فرایند

  • 1.Dieser Prozess dauerte tausend Jahre.
    1. این فرایند هزار سال به طول انجامید.
  • 2.Ein Buch entsteht durch einen kreativen Prozess.
    2. یک کتاب بر اساس روندی خلاقانه ایجاد شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان