خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چرند گفتن
[فعل]
quasseln
/ˈkvasl̩n/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: quasselte]
[گذشته: quasselte]
[گذشته کامل: gequasselt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
چرند گفتن
مزخرف گفتن
1.Er quasselt den ganzen Nachmittag.
1. او تمام عصر را مزخرف گفت.
2.Sie quasselt immer noch.
2. او هنوز چرند میگوید.
تصاویر
کلمات نزدیک
quasi
quarzuhr
quarz
quartier
quartett
quaste
quatsch
quatschen
quatschkopf
quecksilber
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان