خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اصلاح
[اسم]
die Reform
/ʀeˈfɔʁm/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Reformen]
[ملکی: Reform]
1
اصلاح
1.Die Regierung plant für nächstes Jahr eine Reform. Die Steuern sollen steigen.
1. دولت یک اصلاح را برای سال بعد برنامه ریزی کرده. مالیات ها باید افزایش یابند.
تصاویر
کلمات نزدیک
reflexivpronomen
reflexiv
reflexion
reflex
reflektieren
reformation
reformationsfest
reformieren
refrain
regal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان