خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حقوق بازنشستگی
[اسم]
die Rente
/ˈʀɛntə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Renten]
[ملکی: Rente]
1
حقوق بازنشستگی
مستمری
1.Die durchschnittliche Höhe der Renten ist im letzten Jahr um 0,1% gestiegen.
1. متوسط مقدار حقوق بازنشستگی در سال گذشته 0.1 درصد افزایش داشت.
2.Sie ist 67 und bekommt jetzt eine gute Rente.
2. او 67 ساله است و حالا حقوق بازنشستگی خوبی دریافت میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
rentabilität
rentabel
renovierung
renovieren
renommiert
rentier
rentieren
rentner
reparatur
reparaturwerkstatt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان