خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گزارشگر
[اسم]
der Reporter
/ʁeˈpɔʁtəʁ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Reporter]
[ملکی: Reporters]
[مونث: Reporterin]
1
گزارشگر
1.Die Reporterin macht gerade ein Interview.
1. گزارشگر دارد الان یک مصاحبه میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
reportage
report
repertoire
reparieren
reparaturwerkstatt
repressalie
reproduktion
reproduzieren
repräsentant
repräsentativ
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان