1 . قرمز
[صفت]

rot

/roːt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: röter/roter] [حالت عالی: röteste-/roteste-]

1 قرمز قرمزرنگ

  • 1.Ich mag beide gelbe und rote Äpfel.
    1. من هم سیب زرد هم سیب قرمز را دوست دارم.
  • 2.Rote Rosen blühen im Frühling.
    2. رزهای قرمز در بهار شکوفه می‌دهند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان