[اسم]

der Rost

/ʀɔst/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Roste] [ملکی: Rostes]

1 زنگ (آهن) زنگار

  • 1.Die Eisentür muss vor Rost geschützt werden.
    1. درهای آهنی باید در مقابل زنگ زدگی محافظت بشوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان