خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راگبی
[اسم]
das Rugby
/rˈʊɡbiː/
غیرقابل شمارش
خنثی
[ملکی: Rugby(s)]
1
راگبی
1.Ich habe heute erfahren, dass Frankreich Rugby verboten hat.
1. من امروز متوجه شدم که فرانسه (ورزش) راگبی را ممنوع کردهاست.
2.Ich mag Fußball, Rugby und so weiter.
2. من فوتبال، راگبی و بقیه ورزشها را دوست دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
rückmeldung
rückenproblem
rosarot
romanprojekt
rollstuhl-basketballer
sandfarben
senitäter
satzteil
saunalandschaft
schätzchen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان