خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بی سرو صدا رفتن
[فعل]
schleichen
/ˈʃlaɪ̯çn̩/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: schlich]
[گذشته: schlich]
[گذشته کامل: geschlichen]
[فعل کمکی: sein ]
صرف فعل
1
بی سرو صدا رفتن
دزدکی رفتن
1.Sie schlich in ihr Zimmer.
1. او بی سرو صدا به اتاقش رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
schlecken
schlechtmachen
schlechtigkeit
schlechte karten haben
schlecht
schleichend
schleichwerbung
schleier
schleierhaft
schleife
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان