خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مزه داشتن
2 . چشیدن
[فعل]
schmecken
/ˈʃmɛkn̩/
فعل ناگذر
[گذشته: schmeckte]
[گذشته: schmeckte]
[گذشته کامل: geschmeckt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
مزه داشتن
مزه دادن، خوشمزه بودن
مترادف و متضاد
munden
gut/schlecht/... schmecken
خوب/بد/... مزه دادن
Schmeckt das gut?
این مزه خوبی میدهد [این خوشمزه است].
jemandem schmecken
به کسی مزه دادن
Hat es Ihnen geschmeckt?
آیا این (غذا) به شما مزه داد [این غذا برای شما خوشمزه بود]؟
etwas jemandem gut/schlecht/... schmecken
چیزی به کسی خوب/بد/... مزه دادن [چیزی به نظر کسی خوب/بد/.. مزه دادن]
Die Suppe schmeckt mir gut.
این سوپ مزه خوبی به من میدهد [از نظر من خوشمزه است].
bitter/süß/... schmecken
تلخ/شیرین/... مزه دادن
Es muss bitter schmecken, bevor es süß wird.
این باید مزه تلخی بدهد قبل از این که شیرین شود.
nach etwas (Dat.) schmecken
مزه چیزی دادن
Die Suppe schmeckt nach Knoblauch.
این سوپ مزه سیر میدهد.
2
چشیدن
امتحان کردن
مترادف و متضاد
kosten
probieren
1.Er schmeckte den Rotwein.
1. او شراب قرمز را چشید.
2.Mein Sohn wollte den Schokoladenkuchen schmecken.
2. پسرم میخواست کیک شکلاتی را امتحان کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
schmaus
schmatzen
schmarren
schmarotzer
schmarotzen
schmeckt es ihnen?
schmeicheln
schmeichler
schmeißen
schmelzen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان