خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فریاد
[اسم]
der Schrei
/ʃʀaɪ̯/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: schreie]
[ملکی: schrei(e)s]
1
فریاد
داد، جیغ
1.Ich hörte Schreie.
1. من فریادهایی شنیدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
schreddern
schredder
schrecklich
schreckhaftigkeit
schreckhaft
schreibblock
schreiben
schreiber
schreibmaschine
schreibtisch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان