خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صرفه جویی کردن
2 . پس انداز کردن
[فعل]
sparen
/ˈʃpaːʀən/
فعل ناگذر
[گذشته: sparte]
[گذشته: sparte]
[گذشته کامل: gespart]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
صرفه جویی کردن
مترادف و متضاد
haushalten
knausern
verschwenden
etwas (Akk.) sparren
در چیزی صرفه جویی کردن
Mit der neuen Maschine spart man Geld und Zeit.
با این دستگاه جدید در وقت و پول صرفه جویی می شود.
etwas tun, um etwas zu sparen
کاری را به منظور صرفه جویی کردن در چیزی انجام دادن
Um Strom zu sparen, schalten wir die Heizung nachts aus.
برای صرفه جویی در برق ما شب ها سیستم گرمایی را خاموش می کنیم.
2
پس انداز کردن
مترادف و متضاد
beiseitelegen
Rücklagen bilden
ausgeben
1.Ein Auto ist mir zu teuer, ich muss sparen.
1. این ماشین برای من خیلی گران است. من باید پس انداز کنم.
viel/wenig/... sparen
خیلی/کم/... پسانداز کردن
bei einer Bank sparen
در یک بانک پسانداز کردن
für/auf etwas (Akk.) sparen
برای چیزی پسانداز کردن
1. für ein Haus sparen
1. برای یک خانه پسانداز کردن
2. Sie spart für den Urlaub.
2. او برای تعطیلات پس انداز می کند.
am falschen Platz sparen
در جایگاه اشتباه پس انداز کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
sparbuch
sparangebot
spannungsbogen
spanplatte
spannweite
sparer
spargel
sparkasse
sparkonto
sparsam
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان