خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نیمرو
[اسم]
das Spiegelei
/ˈʃpiːɡl̩ˌʔaɪ̯/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: spiegeleier]
[ملکی: spiegeleis]
1
نیمرو
1.Vom Spiegelei sparte ich mir das Dotter immer bis zuletzt auf
1. من همیشه در نیمرو (خوردن)، زرده تخممرغ را تا انتها ذخیره میکردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
spiegel
spicken
sphäre
spezifisch
spezies
spiegeln
spiegelreflexkamera
spiegelung
spiegelverkehrt
spiel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان