خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درس خواندن
[فعل]
studieren
/ʃtuˈdiːɐ̯n/
فعل ناگذر
[گذشته: studierte]
[گذشته: studierte]
[گذشته کامل: studiert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
درس خواندن
تحصیل کردن
مترادف و متضاد
erlernen
lernen
1.Wo hast du studiert?
1. کجا درس خواندی [کدام دانشگاه تحصیل کردهای]؟
etwas (Akk.) studieren
(در رشتهای) تحصیل کردن/چیزی خواندن
1. Mein Sohn will Medizin studieren.
1. پسر من میخواهد پزشکی بخواند [در رشته پزشکی تحصیل کند].
2. Sigrid studiert Geschichte.
2. "سیگرید" تاریخ میخواند [در رشته تاریخ تحصیل میکند].
irgendwo studieren
جایی تحصیل کردن
Ich studiere in Mainz.
من در "ماینز" درس میخوانم.
jemanden studieren lassen
کسی را به دانشگاه فرستادن
Dein Vater hatte recht, dich studieren zu lassen.
پدرت حق داشت که تو را به دانشگاه بفرستد.
تصاویر
کلمات نزدیک
studienplatz
studienkredit
studiengebühr
studiengang
studienfach
studierender
studio
studium
stufe
stuhl
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان