خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دانشجو
[اسم]
der Studierender
/ʃtuˈdiːʀəndɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Studierende(n)]
[ملکی: Studierenden]
[مونث: Studierende]
1
دانشجو
مترادف و متضاد
student
1.Ein westlicher Studierender sagte: Ich kenne Falun Gong.
1. یک دانشجوی غربی گفت: من (روش) فالون گونگ را بلدم.
2.Zehn Studierende besuchen das Seminar.
2. ده دانشجو در این سمینار شرکت میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
studieren
studienplatz
studienkredit
studiengebühr
studiengang
studio
studium
stufe
stuhl
stumm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان