خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آزمون
[اسم]
der Test
/tɛst/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Tests]
[ملکی: Test(e)s]
1
آزمون
تست
1.Der Test war einfach.
1. آزمون راحت بود.
2.Mit kurzen Tests wurden wir auf die Prüfung vorbereitet.
2. ما با آزمونهای کوتاه، برای امتحان آماده میشدیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
tesafilm
tesa(film)
terrorist
terrorismus
terrorisieren
testament
testbogen
testen
testergebnis
tetrahydrocannabinol
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان