خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلوغ
[اسم]
die Volljährigkeit
/fˈɔljˌɛːrɪçkˌaɪt/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Volljährigkeit]
1
بلوغ
سن بلوغ
1.Die Patienten dort stehen alle kurz vor der Volljährigkeit.
1. همه بیماران آنجا، در شرف رسیدن به سن بلوغ هستند.
2.Die Volljährigkeit ist definiert als das gesetzliche Alter für das Erwachsensein.
2. سن بلوغ بهعنوان سن قانونی برای بزرگسالان تعیین شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
hüttenbuch
stirnlampe
antransportieren
toilettengang
schnarcher
lampenfieber
soundcheck
kreuz und quer
riesengroß
um...herum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان