خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گذشتن (وسایل نقلیه)
[فعل]
vorbeifahren
/foːɐ̯ˈbaɪ̯ˌfaːʀən/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: fuhr vorbei]
[گذشته: fuhr vorbei]
[گذشته کامل: vorbeigefahren]
[فعل کمکی: sein ]
صرف فعل
1
گذشتن (وسایل نقلیه)
عبور کردن (وسایل نقلیه)
1.Der Bus fuhr an der Haltestelle vorbei, ohne anzuhalten.
1. اتوبوس بدون آنکه توقف کند از ایستگاه عبور کرد.
2.Wieso fährt das Taxi am Taxistand vorbei?
2. چطور تاکسی از ایستگاه تاکسی گذشت؟
تصاویر
کلمات نزدیک
vorbei sein
vorbei
vorbehaltlos
vorbehalten
vorbehalt
vorbeifliegen
vorbeigehen
vorbeikommen
vorbeilassen
vorbeischauen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان