خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سخنرانی
[اسم]
die Vorlesung
/ˈfoːɐ̯ˌleːzʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Vorlesungen]
[ملکی: Vorlesung]
1
سخنرانی
درس نظری
مترادف و متضاد
lehrveranstaltung
vortrag
1.Der Inhalt der Vorlesung war kompliziert.
1. موضوع سخنرانی پیچیده بود.
2.Studenten müssen fünf Vorlesungen die Woche besuchen.
2. دانشجویان باید در پنج درس نظری در هفته شرکت کنند.
eine Vorlesung (über etwas (Akk.)) halten
سخنرانی کردن
Ich halte eine Vorlesung über meine Vaterschaftserfahrung.
من یک سخنرانی درباره تجربه پدرانهام میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
vorlesen
vorlegen
vorlaut
vorlauf
vorlage
vorlesungsverzeichnis
vorliebe
vorliebnehmen
vorliegen
vorläufer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان