خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مخالفت
[اسم]
der Widerspruch
/ˈviːdɐˌʃpʀʊχ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Widersprüche]
[ملکی: Widerspruch(e)s]
1
مخالفت
اعتراض
1.Die Parteien konnten von Widersprüche vermeiden.
1. احزاب توانستند از مخالفتها پرهیز کنند.
2.Gegen die Entscheidung gab es keinen Widerspruch.
2. در مقابل تصمیم هیچ مخالفتی وجود ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
widersprechen
widerspiegeln
widersetzen
widerrufen
widerlichkeit
widerstand
widmen
widmung
widrig
widrigkeit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان