خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ذاذن
[اسم]
die Zenmeditation
/tsˌɛnmeːdˌiːtatsɪˈoːn/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Zenmeditation]
1
ذاذن
مدیتیشن در حالت نشسته
1.Er studierte östliche Trainingsmethoden wie Yoga und Zen-Meditation.
1. او در رشته روشهای تمرین ورزشی شرقی مانند یوگا و ذاذن تحصیل کردهاست.
2.Weißt du etwas über Zenmeditation?
2. تو چیزی از ذاذن میدانی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
zeitmangel
zeitintensiv
zähneputzen
youtube-blogger
wortpaar
zielgruppe
zukunftsperspektive
zukunftsvision
zurücklegen
zusammenprallen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان